یک دختر و یک پسر که زمانی همدیگر را خیلی دوست داشتند بعد از پایان ملاقاتشان سوار یک ماشینشدند و در کنار هم نشستند .........
دختر می خواست چیزی رو به پسر بگه که روش نمیشد!پسر هم کاغذی آماده کرده بود که چیزی رو که نمی تونست به دختر بگه توش نوشته بود؛ پسر وقتی دید داره به مقصد نزدیک میشه کاغذ رو به دختر داد و دختر هم از فرصت استفاده کرد و حرفش رو به پسر گفت که شاید پسر از ماشین پیاده بشه و دیگه اونو نبینه......
دختر قبل از این که نامه پسر رو بخونه به اون گفت که دیگه ازش خسته شده و عشقش رو نسبت به اون از دست داده و الآن پسری پیدا شده که بهتر از اونه......
پسر در حالی که بغض گلوشو گرفته بود و اشک تو چشماش جمع شده بود با ناراحتی از ماشین پیاده شد و در همین جا ماشینی به پسر زد و پسر درجا مرد.......
دختر که با همه ی وجود داشت گریه می کرد یاد کاغذی افتاد که پسر بهش داده بود،وقتی کاغذ رو باز کرد پسر نوشته بود:
"*"اگه یک روز ترکم کنی میمیرم"*".....
F.R.12
بازدید : 4
|