בر قــبرم هسـتم…خـــوابیــבه ام بـهـ پـهلوے راسـت گـوݜ چــسبانـבه ام بـهـ خــاڪ!!
منتــظر ݜــنیـــבלּ قـــבمهایت…فـاتحـهـ بهـانـهـ اســت…مـלּ هنــوز בوســتت בارم!
منتـظرتم حـتے اלּ בنیــا…
وڵــے قـول بــבه בیـــر بــیاے!خـــیلے בیــــر…
گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم:
من رفتم ؛
باهات قهرم ،
دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم:
کجا بچه لوس !؟
غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما ….
نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود :
به جهنم … !!!
ازعاشقی خسته ام میخواهم معشوق باشم میخواهم لذت ببرم ازدستان لرزانش نفس به شماره افتاده اش چشمان به ستاره نشسته اش طپشهای قلب بیقرارش صورت گلگونش وقتی که صدایش میکنم واو عاشقانه اجابت میکند مرا میخواهم معشوق باشم دیگرازعاشقی خسته ام...
بازدید : 5
|